شرکت کاردار کیش ( قهوه پندار )

 

تاریخچه قهوه در قرن نهم ثبت شده است . در ابتدا ، قهوه ، توسط مردم کوهستانی اسکاتلند در اتیوپی کشت گردید . با این حال جهان عرب با شروع به گسترش افق های تجاری آن ، قهوه را به یمن کشانید . و با 1700 مرکز فروش قهوه به منطقه موکا و سپس به شمال آفریقا نقل مکان نمود . و با گسترش محبوبیت آن به بازار هند و اروپا وارد گردید .

 

کلمه قهوه در سال 1598  از واژه  koffie هلندی وارد زبان انگلیسی شد . این کلمه با منشاء ترکی و عربی ( qahhwat ) به معنی مستی و شراب در زبان ها رسوخ نموده است . البته یک منبع امکان پذیر از نام پادشاهی Kaffa در اتیوپی ، جایی که ریشه گیاه قهوه است ؛ با منشاء  bunn یا bunna  نیز وجود دارد.

حساب افسانه ای :

 

1- چندین  افسانه از منشاء خود نوشیدنی  قهوه وجود دارد.  یک حساب شامل Yemenite عارف صوفی شیخ خاکستر – شاذلیه.  در پی سفری در اتیوپی ، او با مشاهده حرکات غیر عادی بز ، پس از خوردن گیاه قهوه ، افسانه رقص بزها را ارائه نمود . ( 1671 میلادی )

 

2- Ethiopians ، از اجداد قبیله امروز ، اورومو ، اولین بار که اثر نیروی خود را ، به رسمیت شناخته شده از گیاه  بومی  قهوه دانست. . مطالعات تنوع ژنتیکی  در تاریخ روی رقم Coffea arabica انجام شده است ، ولی تنوع آن در بر داشت محصول کاهش نشان می دهد . اما بعضی که حفظ heterozygosity باقی مانده از مواد اجدادی ، از نزدیک و مربوط به گونه ، دو برابر canephora Coffea نشان می دهد با این حال ، هیچ مدرک مستقیمی تا به حال یافت نشده  که دقیقا محل اولیه رشد قهوه را در افریقا نشان دهد از طرفی یا افزایش یمصرف قهوه در میان مردم بلوچ ، آن را به عنوان محرک قلمداد نموده و در مواردی مطرح است که زودتر از قرن هفدهم مورد استفاده قرار گرفته است.

 

3- اولین مدارک معتبر از نوشیدن قهوه  و یا از درخت قهوه به نظر می رسد در اواسط قرن پانزدهم ، در صومعه صوفی از یمن در جنوب عربستان سعودی است. و این در یمن بود که دانه های قهوه بو داده شد و اولین آنها امروزه به عنوان brewed مورد استفاده قرار می گیرد .

 

4- گسترش قهوه به ترکیه و ایران رسید و پس از گسترش در مصر و شمال آفریقا با گسترش جهان اسلام در دنیا ، از یک سو به اروپا و از سوی دیگر به شرق هندوستان کشیده شد .

قهوه در جهان اسلام

 

اولین اشاره قهوه در جهان اسلام توسط تاجر یک تاجر ه نام Sylvester Dufour در قرن دهم میلادی بوده ست اما محمد زکریای رازی نیز اشاراتی در این باره نموده است که ظاهرا تهیه نوشیدنی از تفت داده دانه خرما بوده است .

 

مهمترین نویسنگان در مورد قهوه  Iu – De – Caprio در سال 1587 به رد یابی تاریخچه قهوه اقدام نمود.  او با نام مستعار اومدت آل سفوا ته فی القرآن قهوا به تحقیق در این خصوص پرداخت . به گفته او شیخ جمال قرآن الدین دبهانی ، مفتی عدن ، اولین بار در سال 1454 اقدام به استفاده از قهوه نمود . در قرن دوازدهم ، قهوه توسط کلیسای ارتدکس قبطی ممنوع اعلام شد و آنرا اکسیر سیاه شیطانی نام نهادند .

 

دانه قهوه اولین بار از اتیوپی به یمن صادر شد . در سال 1511 پیروان کلیسای ارتدکس امامان در دادگاه الهی نوشیدن قهوه را ممنوع نمودند . با این حال این ممنوعیت در سال 1524 به دستور سلطان سلیم من ترکی عثمانی ، لغو گردید . ممنوعیت مشابهی نیز در سال 1532 توسط مهمت آل ایمداد در قاهره برقرار شد .  . اولین کافه نیز در سال 1544 در استانبول افتتاح گردید .

 

در نیمه دوم قرن نوزدهم نگرش نوشیدن قهوه کمی ملایمتر شد و مصرف آن بین سالهای 1880 و 1886 گسترش یافت . با این حال Richard Pankhurst امپرتور Melinek و  از طرفی  Abuna Matewos قهوه را یک نوشیدنی روحانی و به عنوان باطل کننده طلسم نام برد .

قهوه در ایران

 

در قدیم ، در گوشه و كنار شهرهای ایران و در سر راه ها و منزلگاه های میان شهری ، قهوه خانه های قدیم درون شهری بهترین و جذاب ترین اماكن عمومی شهرها برای گذراندن اوقات فراغت بودند . قهوه خانه های سر راهی یا میان جاده ای كه به آنها چایخانه هم می گفتند ، بیشترشان سرپناه هایی برای استراحت و رفع خستگی مسافران خسته و مانده بین راهی بود .نخستین قهوه خانه در ایران در دوره صفویان و به احتمال زیاد در زمان سلطنت شاه طهماسب ( ۹۸۴-۹۳۰ هجری قمری ) در شهر قزوین پدید آمد و بعد در زمان شاه عباس اول    (۹۹۶ هجری قمری ) در شهر اصفهان توسعه یافت . قهوه خانه در آغاز ، همان گونه كه از نامش پیداست ، جای قهوه نوشی بود . با آمدن چای به ایران و كشت این گیاه در بعضی از مناطق شمالی ایران و ذائقه پذیر شدن طعم چای دم كردن در میان مردم ، كم كم چای جای قهوه را در قهوه خانه گرفت .

 

از نیمه دوم قرن سیزدهم هجری ، چای نوشی در قهوه خانه ها معمول شد . لیكن نام قهوه خانه همچنان بر آنها باقی ماند . پس از پا گرفتن قهوه خانه های عمومی در شهرهای ایران ، در دربار پادشاهان صفوی ، آبدارخانه هایی بود كه در آنها قهوه می ریختند و به درباریان و مهمانان آن می نوشانیدند . همراه با رسم قهوه پزی در دربار صفوی ، شغل قهوه چی گری نیز پدید آمد و از مناصب مهم درباری شد .

تاريخچه قهوه

 

اکثر مقالات در باب تاریخ قهوه بیش‌تر به اختلافات بسیار وسیع در باب چگونگی کشف و زمان آن می پردازند. مورخان به اجماع نظر نرسیده اند و هنوز نمی توان تاریخ معتبر دقیقی را ذکر کرد. قدیمی ترین اسناد‌ درباره قهوه توسط مسلمانان در قرن 15 میلادی نوشته شده‌اند. همان‌طور که خواهیم دید، این نوشته‌ها مقدار بسیار زیادی اطلاعات درباره ذات اجتماعی این نوشیدنی به همراه سیر انتقال آن به نقاط مختلف بلاد اسلام ارائه می دهند، اتفاقی که در طی یک قرنی که این کتاب‌ها نوشته شده‌اند افتاد. اما درباره کشف اوّلیه اش، جاخالی های زمانی بزرگی وجود دارد، چرا که این کتاب‌ها بر اساس تاریخ شفاهی نوشته شده‌اند که تا چند نسل قبل تر چیزی را ذکر نمی کنند. به این دلیل، مورخانی که بر روی این اسناد کار کرده‌اند خود را به این راضی کرده‌اند که قهوه در چنین زمان دیری از تاریخ بلاد اسلام به آن راه پیدا کرد.

 

هاتوکس (Hattox) به عنوان مثال، می گوید در قرن پانزدهم. با نقل‌قول کردن از این اسناد عربی، ادعا می کند که مسلمانان یمن آن را از اتیوپی ( حبشه) در سال‌ها 1400 میلادی آوردند. یک مثال روایتی است ذکر شده توسط ” فخر الدین ابو بکر ابن ابی یزید المکی” که چنین گفته است. در گزارش وقایع وی، او به گروهی از صوفیان به نام “شطیلیه” اشاره می کند، که با استفاده از برگ‌های “القات”، گیاهی مخدر شناخته شده در بلاد عرب، “القهوه” درست می کردند. در آن زمان به دلیل کمبود ناگهانی القات در شهر عدن، بزرگ آنان، شیخ الزبهانی (1470 م) به پیروانش دستور می دهد تا از دانه های قهوه به جای القات استفاده کنند.

 

اما این داستان به ما اثبات نمی کند که به این دلیل اوّلین استفاده قهوه در یمن در قرن پانزدهم میلادی بوده. قهوه قویا شناخته شده بوده و حالا در این داستان خاص جایگزین القات می شود. اما هاتوکس با ارائه اسناد عربی دیگری ادعا می کند که در قدیمی‌ترین حالت شناخت از قهوه در بلاد اسلام به اواسط قرن پانزدهم می رسد. این تئوری همانند نظر الیس جان (Ellis John – 1774) است که با نقل‌قول از شهاب‌الدین قرن پانزدهم اوّلین معرفی قهوه نوشیدنی در یمن را به مفتی شهر عدن، جمال‌الدین، که تقریباً همزمانه اش بوده نسبت می دهد. جمال‌الدین در یکی از سفرهایش به ایران عده‌ای را درحال نوشیدن قهوه می بیند، که در آن زمان او آن را استعمال نمی کند. اما در بازگشتش به عدن او مریض شده و تصمیم می گیرد تا نوشیدن قهوه را امتحان کند و ببیند که آیا بر وضعش تأثیری می گذارد یا خیر. با انجام این کار، وی نه تنها سلامتش را بازیافت، بلکه فوائد سودمند دیگری را نیز درک کرد. از جمله آرامش از سردرد، احساس سرزندگی و پس راندن خواب آلودگی. در نتیجه، او این نوشیدنی را به دیگر دوستان صوفیش معرفی کرد تا بتوانند با کمک آن شبهایشان را آسان‌تر صرف عبادت کنند. استعمال و رضایت مفتی از آن هم باعث اعتبار و تبلیغ قهوه شد تا جایی که آرام آرام جای نوشیدنی القات را در بین مردم گرفت.

اما منابع ترکی تاریخ های قدیمی تری ذکر می کنند. بریسل (Brisel – Kahvaler Kitab) در کتاب قهوه اش تاریخ اوّلین کشف آن را 1258 میلادی ذکر می کند. داستان او به شیخی به نام عمر اشاره می کند که قهوه را تصادفاً بر اثر گرسنگی و خوردن دانه های این گیاه کشف می کند. این ماجرایی معمول در دید منابع ترکان است که می گوید قهوه قویا مدت‌ها قبل از قرن پانزدهم در بین مسلمانان شناخته شده بوده. صنعت ساخت قهوه جوشهای سرامیکی و فلزی مدت‌ها قبل در سده‌های 13 و 14 میلادی در بلاد اسلام وجود داشته است. حتی شواهدی وجود دارد که نشان می دهد قهوه برای مسلمانان حتی قبل از تاریخ پیشنهادی 1258 بریسل شناخته شده بوده است. ما می دانیم که ابن‌سینا در هزاره اوّل میلادی از قهوه به عنوان دارو استفاده می کرده است.

 

اشاره و توضیحی درباره خواص پزشکی آن در کتاب معروفش “قانون الطب” دیده می شود که قهوه را چنین معرفی می کند: ” دانه گیاهی است که از یمن می آید. نوع بهتر آن زرد رنگ و سبک و خوشبو است. نوع سفید و سنگینش بد است. بدن را سرحال می آورد. پوست را تمیز می کند، و بخارات زیر آن را خشک می کند، و بوی بسیار خوبی به دهان و تمام بدن می بخشد.” این سند حداقل وجود و استفاده از قهوه در یمن را در قرن دهم میلادی اثبات می کند. اما زکریای رازی حتی قبل از ابن‌سینا بعضی از خواص سودمند پزشکی قهوه را ذکر کرده است. اما هر دو آنان به جای “قهوه” از نام حبشی آن، “بونک” (Bunc) استفاده کرده‌اند. اوکرز (Ukers) کشف قهوه را به سال 750 میلادی نسبت می دهد و می گوید که چوپانی عرب به نام خالد در حبشه متوجه تغییر حالت رفتاری بزهایش هنگام خوردن بوته ای خاص شد. و این بوته به عنوان درخت قهوه شناخته شد. این داستان متعددا تکرار شده و توسط اکثر مورخین مورد قبول است.

از مطالب بالا به وضوح مشخص می شود که قهوه توسط مسلمانان زمانی در قرن دهم میلادی کشف شده است. ابتدا در یمن مورد کاشت و بهره‌برداری قرار گرفت. یمنی ها به جای خوردن دانه ها آن‌ها را می جوشاندند و نوشیندی معروف، “القهوه” را به‌وجود آوردند. همچنین اتفاق نظر وجود دارد که اوّلین استفاده کنندگان قهوه صوفیان بودند که به عنوان دارویی برای شب زنده داری از برای ذکر و عبادت استفاده می کردند. قهوه به باقی مسلمانان یمن راه پیدا کرد و بالاخره به تمامی مسلمانان از طریق مسافران، حجاج و تجار. و بالاخره زمانی در قرن پانزدهم به ترکیه عثمانی رسید.

طبق گزارش عبدالقدیر الجزیری در حدود سال 1558 در کتابش “عمدات الصفوا” فخر الدین ابوبکر ابن ابی یزید المکی ذکر کرده است که قهوه در اواخر قرن نهم هجری ( پانزدهم میلادی) به مکه رسیده است. او در ادامه سند دیگری ارائه می دهد که جزئیات رسیدن قهوه به قاهره را بازگو می کند. ابن عبدالغفار ذکر کرده است که در دهه اوّل سده دهم هجری دانشجویان یمنی مدرسه الازهر قهوه آورده و استعمال می کردند تا در مجمع های ذکر بهتر عمل کنند. و از الازهر قهوه خیلی سریع به خیابان‌ها، مغازه‌ها و خانه‌های قاهره راه یافت. در اوائل قرن پانزده میلادی (1453) قهوه به ترکیه رسید و اوّلین “قهوه‎ خانه” به نام “کیوا هان” در سال 1475 در استانبول شروع به کار کرد. .

 

جدا از ذکر تاریخ اوّلین آشنایی مسلمانان با قهوه، اکثر مقالات درباره قهوه در غرب به مشکلات قهوه و قهوه‎خانه‎ها در بلاد اسلام می پردازند، با این ادعا که اسلام مخالف استعمال قهوه بوده به دلیل اعتیادش .

این درست است که قهوه ‎خانه ‎ها خیلی مورد علاقه نبودند به دلیل محیط و ذات خوش گذرانه شان. اما این مسئله‌ای بسته به سنت و محلات و شخصیت‌های خاص بود و عقاید متعدد و مختلفی درباره آن همانند هر چیز دیگر وجود داشت و نمی توان عمومیتش داد و گفت “اسلام با قهوه مخالف بود.” در عین حال پاپ آن زمان قهوه را اکسیر سیاه اسلامی نامیده بود .

 

اسناد تاریخی نشان می دهند که قهوه از طریق ایتالیا به اروپا راه یافت. تجارت فعال میان ونیز و آفریقای شمالی، مصر و شرق کالاهای مسلمانان از جمله قهوه را به این اصلی‌ترین بندر اروپا    می رساند. تجار ونیزی پس از کشف مزه قهوه، به این نتیجه رسیدند که پتانسیل تجاری بسیار خوبی دارد و از سال 1570 میلادی مشغول واردات آن شدند. همانند هر سنت جدیدی در اروپای آن زمان، طبقه ثروتمند اوّلین استفاده کنندگان آن بودند. در مرحله بعدی، قهوه در بازارهای ونیز به معرض فروش گذاشته شد، و بالاخره سریعاً در اختیار عموم جامعه قرار گرفت و فراوان شد. اوّلین قهوه‎خانه‌های ونیز در سال 1645 گشایش یافتند. تا سال 1763 ونیز صاحب 218 قهوه فروشی بود. و بالاخره، قهوه تبدیل شد به کالای تجاری اصلی میان ونیز و آمالفی، تورین، جنوا، میلان، فلورانس و رم، ( همگی شهرهای ایتالیای آن زمان) که از آنجا به باقی اروپا راه یافت.

یک منبع معرفی کننده و تبلیغاتی دیگر یادداشت‌های مسافران و سفیرهای ارسالی به بلاد مسلمانان بود. یک مثال جیان فرانسسکو موروسینی (Gian Francesco Morosini) سفیر جمهوری ونیز نزد سلطان عثمانی در سال 1582 میلادی است.

 

در یک گزارش از استانبول او توضیح می دهد که چگونه در شرق مکانهای تجاری ای وجود داشتند که مردم چندین بار در روز در آن‌ها گرد آمده تا نوعی نوشیدنی داغ تیره رنگ را میل کنند. یک سند دیگر افشا می کند که پادوان پروسپرو آلپینو(Paduan Prospero Alpino)، گیاه شناس و پزشک معروف ایتالیایی با خودش چندین کیسه قهوه از شرق ( احتمال زیاد از مصر) آورد و در کتاب تاریخ گیاهان مصری اش، چاپ شده در ونیز در سال 1591، درخت قهوه و میوه اش را که در باغ یک کاپیتان دیده بود توصیف می کند.

 

همانند اکثر چیزهایی که از طرف مسلمانان وارد می شدند، قهوه نیز در ابتدا با مخالفت دینی و بزرگان دینی روبه‌رو شد. پاپ کلمنت هشتم (Pope Clemente VIII – 1536-1605) ابتدا تصمیم داشت مصرف آن را حرام اعلام کند. تاریخ چنین می گوید که وی پس از نوشیدن قهوه، آن را تائید کرده و تقدیسش کرد. این تاییدیه چراغ سبز مصرف قهوه بود، و آغازگر رسیدن آن به در تمامی خانه‌های اروپایی.

علاقه انگلیسیان به قهوه ( به همراه مسائل دیگری همانند حمام های ترکی و گل کاری) در قرن 17 میلادی اتفاق اقتاد، زمانی که غرب مملو از حیرت و در حسرت شیوه زندگی زیبا و دلفریب ترکان عثمانی بود. دانه های قهوه را کمپانی هند شرقی از یمن از طریق دریای سرخ و کمپانی لوانت از طریق شهر آلپو (در سوریه) وارد می کردند. آشنایی اوّلیه قهوه با انگلستان از طریق مصارف پزشکی بود، اوّلین سند نشانگر آن مقاله‌ای دوصفحه ای نوشته شده در آکسفورد در سال 1659 توسط ” یک پزشک عربی”، دکتر ادوارد پوکوک (Dr Edward Pococke) است. اوّلین قهوه‎ خانه در انگلستان را به سال 1650 نسبت می دهند، گرچه نوشیدن قهوه از چندین سال قبل تر آغاز شده بود..

 

برن (Burn) گزارش می دهد از دانشجویی در دانشگاه آکسفورد به نام ناتانیل کونوپیوس (Nathaniel Conopius) که اوّلین کسی بود که برای استفاده شخصی خودش قهوه درست می کرد هنگام درس خواندن در دانشگاه. وی در سال 1648 فارق التحصیل شده است. من باب پایه‌گذاری اوّلین قهوه‎خانه، برن این موضوع را به تاجری یهودی به نام یعقوب (Jacob) نسبت می دهد که اوّلین قهوه‎ خانه را در سال 1650 در ده سینت پیتر در شرق آکسفورد بنا کرد. بنا بر داربی (Darby)، شناخت از قهوه از طریق ترکان بود. او گزارش می دهد که اوّلین بار تاجری ترک به نام پاشا رزی آن را آورده است. این واقعه باید قبل از سال 1650 باشد، تاریخی که قهوه‎خانه‌ای به نام “سر پاشا رزی” (Pasqua Rosee’s Head) به افتخار این تاجر درخیابان سینت مایکل در کورنهیل و لندن باز شده بود. آقای پاشا می دانست که چگونه دانه های قهوه را به شیوه ترکی بو داده و درست کند. او اوّلین کسی بود که به فروش قهوه در قهوه‎خانه‌ای در جرج یارد، خیابان لومبارد پرداخت. بعداً در سال 1658 قهوه خانه دیگری با نام “سر سلطان” در کورنهیل افتتاح شد و تا سال 1700 در حدود 500 قهوه ‎خانه در لندن وجود داشت.

قهوه‎ خانه ‎ها در بین قرن 17 تا 18 در انگلستان شدیداً مورد علاقه و شهرت واقع شدند. این علاقه وافر در کارهای ادبیاتی حجیمی که به این موضوع می پردازند مشهود است. بر اساس این کارهای ادبیاتی فوق‌العاده می توان نتیجه گرفت که قهوه‎خانه‎ها مکان هایی تفریحی بودند معمولاً برای روزنامه خوانی، بازی کردن، دود کردن تنباکو و همچنین نوشیدن قهوه و چای. آن‌ها همچنین مکانهای بحث در مورد مسائل داغ سیاسی و دینی روز بودند. به دلیل همین کاربرد آخر، ابتدا در سال 1663 قهوه‎خانه‎ها مجبور به دریافت مجوز شدند و بعداً در سال 1675 لایحه‌ای آن ها را ” سمینارهای براندازی” خوانده و دستور تعطیلیشان داده شد. اما پس از چند روز دوباره اجازه فعالیت داده شد.

قهوه‎خانه‌ها معروف شدند به ” دانشگاه های پنی ای” (Penny University)، که نظر اجتماع به این مکان ها را مکان هایی برای کسب علم نشان می دهد، نشانه ای که دانشجویان و دانشمندان و مردمان با استعداد از مشتریان همیشگی آن‌ها بودند. منظور از “پنی” قیمت یک فنجان قهوه در آن زمان است .

 

مسئله دیگری درباره قهوه‎خانه‌های انگلیسی باب شدن استفاده از نشانه ها و علامت های ایده برداری شده از مسلمانان است، معمولاً نقش سر یک مسلمان، در بیرون مغازه تا رهگذران را جلب کند. نقاشی ها و نام‌هایی همانند “سر سوریایی”، ” سر سلطان” یا “سر ترک” اکثر خیابان‌های انگلستان را زینت می دانند، نشان گری قوی از علاقه وافر انگلیسیان به مسلمانان و دنیایشان.

نشانه ای دیگر ساختن و فروش “مارک” های قهوه‎خانه‎ها به خصوص در قرن 17 است. این‌ها پوسترهایی بودند شامل چهره یک فرد مسلمان یا نامش. این پوسترها به مشتریان وفادار که از آن ها مجموعه جمع‌آوری می کردند فروخته می شد. بعضی از این علامات هنوز زینت دهنده بعضی بار ها و چای خانه‌های انگلیسی است.

آنتونی گالاند در کتاب سال 1699 اش (‘de l’origine et du progrez du café’” ) ارتباط قهوه، چای و شکلات را با مسلمانان بیان می کند. او گزارش می دهد که آقای دلاکروکس (de la Croix) ، مترجم پادشاه لویی چهاردهم، بوی اطلاع داد که آقایی به نام تونوت (Thevenot) که به شرق سفر کرده با خودش “قهوه” به پاریس آورده. آقای تونوت در برگشتش به پاریس در سال 1657 از دانه هایی که آورده بود برای مصرف شخصی استفاده کرد و همچنین دوستانش را برای صرفش دعوت کرد، از جمله موسیو دلاکوکس. کروکس تأیید می کند که از آن زمان به بعد به نوشیدن آن ادامه داده، عمدتاً از طریق تجار ارمنی که در پاریس اقامت داشتند، و آرام آرام آن را در شهر اعتبار دادند. اما سرعت ناگهانی مصرف این نوشیدنی در پاریس پس از 1669 اتفاق می افتد. در آن سال پاریس میزبان سفیر سلطان محمد چهارم عثمانی، سلیمان آقا، بود، که همراه با خود و همراهانش مقدار قابل توجهی قهوه آورده بود. آنان نه تنها از مهمانان فرانسوی و اروپاییشان با این نوشیدنی پذیرایی کردند بلکه مقداری هم به دربار شاهنشاهی هدیه کردند .سلیمان آقا طی اقامتش، از جولای 1669 تا مه 1670، موفق شد تا عادت نوشیدن قهوه را با قوت در میان اهالی پاریس جای بیندازد. دو سال بعد، شخصی ارمنی به نام پافآل (Pafeal) اوّلین قهوه‎خانه پاریس را پایه‌گذاری کرد، اما شکست خورد. عده دیگری از ارمنیان و پاریسیان نیز شانسشان را امتحان کردند اما سودی نکردند. درآخر، یک فرانسوی مکانهایی بزرگ و بسیار شیک و زیبا به سبک طراحی داخلی شرقی پر از جزئیات و ریزه کاری بنا کرد و در آن شروع به فروش قهوه، چای، شکلات و دیگر اقلام پرداخت. او توانست تجار ثروتمند و نخبگان را به خود جذب کند،و به زودی تعداد قهوه‎خانه هایش در پاریس به تنهایی از مرز 300 گذشت.

در باب اوّلین آشنایی فرانسه با قهوه، گالاند تاریخ 1644 را ذکر می کند. این سالی است که در آن عده‌ای مردان فرانسوی از مارسی، که همراهان موسیو دلاهای به قسطنطنیه بودند، با خودشان قهوه و وسائل لازم برای آماده‌سازی آن را آوردند. در سال 1671، اوّلین قهوه‎خانه مارسی در محله اکسچنج بنا شد. این قهوه‎خانه به سرعت پر از مشتری شد، عمدتاً تجاری که به شرق و ترکیه سفر می کردند و آن را جای بسیار مناسبی برای بحث درباره تجارتشان یافتند. این موفقیت منجر به گشایش قهوه‎خانه‌های دیگر مارسی شد که بعداً سراسر فرانسه را در بر گرفت.

پس از ایتالیا، فرانسه و انگلستان، باقی اروپا نیز راه آنان را در پیش گرفت و این نوشیدنی جدید را همه در آغوش گرفتند. در آلمان به عنوان مثال، منابع نشان می دهند که دکتر و گیاه شناسی آلمانی به نام راوفوس (Rauwofus) که در 1573 به شرق سفر کرد جزو اوّلین اروپائیانی بود که به قهوه اشاره می کنند. کتاب وی در سال 1582 به چاپ رسید. در رابطه با شهر وین، منابع تاریخی ماجرایی متفاوت از باقی اروپا را ذکر می کنند.

 

پس از شکست ارتش عثمانی که وین را در 1683 تحت محاصره گرفته بود، عثمانیان مقدار زیادی قهوه از خود بر جای گذاشتند. ارتش‌های اروپایی که مشغول دفاع از شهر بودند، که شامل ارتش‌های آلمان و لهستان و بسیار دیگر داوطلبان اروپایی می شدند، این غنیمت را تصاحب کرده و به خود به سرزمینهایشان بردند. اما تاریخ ساخت اوّلین قهوه‎ خانه برلین به سال 1720 برمی گردد.

هلندین موفق به کشت مزارع بزرگ قهوه در مستعمره “جاوا” شان در اندونزی شدند. گرچه مشخص نیست که دانه ها را از کجا به دست آوردند اما می توان احتمال غریب به یقین داد که آن‌ها را از مسلمانان آسیای جنوب شرقی به دست آورده بودند، و احتمال زیاد هند. از مستعمره شان در جاوا، هلندیان تجارت موفقی بر پا کردند، چرا که تبدیل شدند به واردکنندگان و توزیع کنندگان قهوه در اروپا. گزارشات ذکر می کنند که اشاعه کشت قهوه کاری هلندیان بود. آن‌ها به لویی چهاردهم فرانسه یک درخت قهوه برای باغ گیاه شناسی اش هدیه دادند. اما این گزارشات باید با احتیاط نگریسته شوند، چرا که لویی چهاردهم همچنین هدایایی از قهوه توسط سفیر عثمانی نیز دریافت کرده بود. معرفی قهوه به آمریکا به فرانسویان نسبت داده شده از طریق مستعمره هایشان در بسیاری از نقاط این قاره، شروع از مارتینیکه و استعمارات هند غربی (Martinique and West Indies colonies ) بود که اوّلین مزارع کشت قهوه فرانسویان بر پا گشت. پس از آن قهوه به مقدار زیاد در آمریکای جنوبی کشت شد، تا جایی که اکنون قهوه برزیلی اعتبار مهمی در بازار قهوه دارد. از قهوه عربی و ترکی تا کاپوچینو و کرویسانت (Croissant) ( نان صبحانه هلال شکل)

 

مصرف قهوه در اروپا عمدتاً بر اساس شیوه سنتی آماده‌سازی این نوشیدنی توسط مسلمانان بود. این یعنی جوشاندن مخلوط پودر قهوه بو داده شده و شکر و آب سرد بر روی حرارت تا بجوشد .اما از سال 1683 به بعد شیوه ای جدید در آماده‌سازی و نوشیدن قهوه اختراع شد. قهوه “کاپوچینو” توسط کشیشی به نام “مارکو داویانو” Marco d’Aviano)) از فرقه کلیسایی “کاپوچین” (Capuchin monastic order) به وجود آمد. او مسئول موج دادن کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها به جنگ علیه ترکان مسلمان عثمانی در جنگ 1683 وین بود. داستان چنین روایت می کند که پس از پیروزی اروپائیان، اهالی وین از قهوه های به جا مانده سربازان عثمانی “قهوه ترکی” درست کردند، اما ذائقه شان از مزه آن خوشش نیامد، پس این قهوه را با خامه و عسل مخلوط کردند. این رنگ قهوه را به رنگ قهوه ای خاصی شبیه رنگ عباهای کشیشان کاپوچین کرد. پس اهالی وین این قهوه جدید را به افتخار فرقه مارکو داویانو “کاپوچینو” نامگذاری کردند. از آن زمان به بعد مصرف کاپوچینو به دلیل مزه لذیذش باب شده است، گرچه در اصل به مناسبت جشن پیروزی اروپا بر عثمانی نوشیده شد.

 

 

مصرف قهوه در اروپا عمدتاً بر اساس شیوه سنتی آماده‌سازی این نوشیدنی توسط مسلمانان بود. این یعنی جوشاندن مخلوط پودر قهوه بو داده شده و شکر و آب سرد بر روی حرارت تا بجوشد .اما از سال 1683 به بعد شیوه ای جدید در آماده‌سازی و نوشیدن قهوه اختراع شد. قهوه “کاپوچینو” توسط کشیشی به نام “مارکو داویانو” Marco d’Aviano)) از فرقه کلیسایی “کاپوچین” (Capuchin monastic order)