شرکت کاردار کیش ( قهوه پندار )

 

 

 

قهوه خانه ها از ديرباز نقشي موثر در جامعه ايراني داشته اند اما امروز جامعه نگاه چندان مثبتي نسبت به اماکني که گوشه اي از ميراث فرهنگ عامه است ندارد.

به گزارش مشرق به نقل از مهر در تبريز، قهوه خانه ها از روزگاران قديم محلي براي بروز اتفاقات و جنبشهاي مردمي در دوره هاي مختلف بوده است. قهوه خانه ها آنچنان که مرسوم شده فقط محل قليان و توتون نبود بلکه اغلب فعاليتهاي فرهنگي چون نقاله خواني، پرده خواني، شعرخواني و انتقال مفاهيم فرهنگي در آن رايج بوده است.

هر چند اين روزها نقش فرهنگي قهوه خانه ها ها کمرنگ شده و هزار قهوه خانه استان بيش از هر چيز محلي براي وقتگذراني شده اما هنوز هم “تاريخ شفاهي” مهمترين ميراث يک قوم و ملت است.

وقتي تاريخ شفاهي و نقل “سينه به سينه” رنگ مي بازد ديگر چه انتظاري مي توان داشت از جواناني که “جومونگ” را بيش از “آرش” و “رستم” و “رابين هود” را بيشتر از “قاچاق نبي” و”کورواغلو” مي شناسند!

 

قهوه خانه؛ گوشه اي از ميراث فولکلور

قليانها صف به صف کنار هم روي ميز ايستاده اند و صداي استکان و نعلبکي فضا را پر کرده. گوشه اي از کافه بحث بالا گرفته و نظريه اي کنکاش مي شود.

اينجا ميراث گذشتگان و پدرانمان دست نخورده همچون روزگار پيشين نسل به نسل چرخيده و همه زنده اند و به حيات خود ادامه مي دهند. نام هر کسي را مي پرسيم و سراغ هر شخصي را که مي گيريم بي آنکه نامي از نام خانوادگي خود ببرند همه با صميميت نام خود را مي گويند. گويي در اين منطقه ممنوعه که هر گاه نامي از آن مي بريم و مي گوييم “قهوه خانه” نگاهي غريب نصيبمان مي شود، عناوين و سمتها فراموش شده و همه تنها نام کوچک خود را با صلابت مي گويند.

وارد قهوه خانه باستان که مي شويم عباس آقا با عجله به سمت گوشه اي از کافه مي دود و در حالي که پرده جمع شده را باز مي کند و با آن ديواري در وسط قهوه خانه مي کشد با صداي بلند به همه اعلام مي کند: “بخش خانواده به راه است”…

کافه باستان در تبريز جزو معدود قهوه خانه هايي است که اجازه ورود به خانمها داده مي شود و با پرده بخشي از کافه را جدا کرده و امکان حضور را براي آنان فراهم مي کند. باستان 50 ساله است و پيش از اين نيز پاتوق بزرگاني چون مرحوم غلامحسين ساعدي و غلام يحيي بوده است.

حميد عدل راد، مدير کافه مي گويد: پس از گذشت نيم قرن “باستان” هنوز هم محفل هنرمندان است و نقاشان و بازيگران تئاتر و تلويزيون تبريز به اينجا مي آيند. خودماني بگويم باستان پاتوق هنرمندان است.

حميد با تاکيد بر اينکه قهوه خانه هاي قديمي هنوز هم فضاي امني دارند ادامه مي دهد: البته باستان ميزبان کارگران، بازنشستگان ارتش، معلم، بازاري، معمار، دانشجو، فرش بافان و گردشگران داخلي و خارجي نيز هست.

 

مردانگي به ريش نيست!

سر ظهر است و قهوه خانه لطفي نسبتا خلوت و قليانها تعطيل روي ميز وسط کافه نشسته اند. پدر و پسر قهوه خانه را اداره مي کنند. عباس لطفعلي زاده(پدر) 53 سال است که اين قهوه خانه را دارد. او 80 ساله است و متولد گنجه ي آذربايجان. از مهاجرين محسوب مي شود و از ابتدا شغل او و خانواده اش همين بوده است.

عباس آقا به علت کهولت سن قادر به پاسخگويي نيست و بيوک آقا پسر ارشد وي سوالهاي ما را جواب مي گويد. مي دانيم که لطفي همان کافه اي است که روزگاري پاتوق صمد بهرنگي بوده است.

بيوک آقا دو چاي قندپهلو روبرويمان مي گذارد و مي گويد: بيشتر مشتريان ما افراد ثابتي بوده و اغلب بازاري يا قشر فرهنگي هستند.

نقش قهوه خانه ها را درحال حاضر محلي براي ديدار و ملاقات افراد مي داند و شايد هم وقتگذراني و با تاکيد مي گويد: قديمترها حدود 40 سال پيش قهوه خانه ها اين طور نبود که هر کسي بخواهد بتواند واردش شود. آن دوره ها که قهوه خانه ها محل دور هم جمع شدن “مردها” بود همه فرهنگ قهوه خانه و ورود به آن را مي دانستند.

وي به رسم قهوه چيها در همان زمان اشاره مي کند و مي گويد: شاگرد قهوه چي دم درب ورودي مي ايستاد و شانه اي دستش مي گرفت و به هر مشتري که قصد ورود به قهوه خانه را داشت مي داد، اگر شانه در ريش مشتري مي ايستاد مي توانست وارد شود چرا که نشانه پختگي او بود.

بيوک آقا نقل مي کند: روزي پسري به قهوه خانه اي آمده که ريش نداشت شانه را که دستش مي دهند و فلسفه اش را مي گويند و پسر شانه را به زور و با زخمي کردن پوست روي صورت نگه مي دارد و قهوه چي او را با نام مرد راه مي دهد!

وي يادآور مي شود: مشتريها را خودمان انتخاب کرده و از ورود افراد نا مناسب و معتاد جلوگيري مي کنيم.

وي اضافه مي کند: البته اين طور نيست که اين خودداري را با نصب تابلو اعلام کنيم. روش قهوه خانه دارها در نوع پذيرايي آنهاست. نوع آوردن چاي و زماني که طول مي کشد تا آن را بياوريم به مشتري مي فهماند که مي تواند باز هم به آنجا بيايد يا بار اول و آخر اوست!

بيوک آقا وجود قهوه خانه ها در جامعه را موثر اما وابسته به مشتري مي داند و مي گويد: اگر مشتريها فرهنگ و سنت و ذات قهوه خانه را بدانند و رعايت کنند قهوه خانه مي توانند نقش مفيد و موثري داشته باشند.

اينجا پاتوق صمد بهرنگي بوده. “بيوک آقا” امانتدار خوبي است چون کتابي را که با امضاي صمد در دوران کودکي هديه گرفته هنوز حفظ کرده است.

 

قهوه خانه، محل داد و ستد و البته امور خيريه

“بلند نظر” قديمي ترين قهوه خانه تبريز است و سني بالاي صد سال دارد.

ساعت 11 است و قهوه خانه مملو از جمعيت. به هر ميزي که چشم بدوزي بساطي پهن شده و هرکسي در بساطش چيزي دارد. يکي تسبيح و ديگري انگشتر عقيق و آن يکي عطر. در کافه “بلند نظر” هنوز داد و ستد رنگ نباخته و شور زندگي در آن جريان دارد.

از زماني که “نجفي زاده” بزرگ صاحب قهوه خانه بلند نظر فوت کرده پسرانش محمد،علي و سعيد آنجا را اداره مي کنند.علي سنتهاي قديمي اي را که همچنان در قهوه خانه شان زنده است ياد آور مي شود و از مراسم گلريزان مي گويد و نقاله خواني.

در مدت حضورمان در قهوه خانه بلند نظر خانواده اي براي صرف چاي به آنجا مي آيند و علي در خصوص پذيرايي از خانمها در قهوه خانه توضيح مي دهد: از آنجا که اين خانواده گردشگر هستند براي جذب گردشگر و تبليغ فرهنگ آذربايجان با ورود خانمها به کافه ممانعت نمي کنيم اما براي پيشگيري از اتفاقات مختلف پذيراي همشهريهاي خود نيستيم.

علي با اشاره به نبود تفريحات سالم و فضاي فرهنگي مناسب براي جذب جوانان خاطرنشان مي کند: به علت کمبود موقعيت براي فعاليتهاي فرهنگي و تفريحات سالم جوانان از پارکها به قهوه خانه ها پناه آورده اند که فضاي امن و سالمتري دارد.

وي ادامه مي دهد: بين خودمان بماند برخلاف تصور اکثر مردم فساد در قهوه خانه ها کمتر از پارکهاست. در کافه ها هر کسي رفت و آمد نمي کند و مشتريها شناخته شده هستند اما در پارک اين طور نيست و همين موضوع باعث شده مشتريهاي جوان بيش از افراد مسن باشد.

کافه بلند نظر به دليل حفظ فضاي سنتي اش و تابلوهاي نقاشي قديمي که درسرتا سر قهوه خانه نصب شده پذيراي گردشگران خارجي از جمله صربستان، آذربايجان، آلمان و ازبکستان بوده است.

 

فرهنگ اصيل کافه ها کمرنگ شده است

شهرام خزرايي بازيگر تئاتر و تلويزيون است و به گفته خودش بيش از 20 سال است که به کافه مي رود. وي معتقد است به علت تعداد زياد قهوه خانه ديگر فرهنگ قديمي قهوه خانه ها در آنها حاکم نيست و مي گويد: اما قهوه خانه که قدمت زياد دارند هنوز هم محل رسيدگي به مشکلات روزمره هستند.

به عقيده وي گرچه هنوز هم قهوه خانه به عنوان محلي براي جمع شدن اهالي فرهنگ و هنر و بحث ها و انتقادات هستند اما معمولا هيچگاه بحثي به نتيجه نمي رسد و اکثر آنها بي سر و ته هستند.

خزرائي مي گويد: کاربري قهوه خانه در فرهنگ ماتغيير کرده. قبلا انسانهاي بسيار بزرگي در تاريخ شهرمان بودند که محل استقرار و تبادل افکارشان قهوه خانه بوده است. اما اکنون تبادل اطلاعات روزمره و آکادميک به سمت خانه ها و سالنها سوق پيدا کرده و فرهنگ اصيل آن از بين رفته است و کافه بيشتر تبديل به محلي شده که افراد براي ساعاتي به آنجا بيايند و استراحت و تمدد اعصاب کنند.

اين هنرمند تبريزي يادآور مي شود: نسل بيکار و افراد بيکارمان هم زياد شده. الان بيشتر افرادي که به قهوه خانه مي آيند جواناني هستند که مشکل اقتصادي داشته و دنبال کار مي گردند.

خزرائي معتقد است قهوه خانه مي توانند محل مناسبي براي انتقال مفاهيم فرهنگي باشند چون جايي است که مسافران با فرهنگهاي مختلف به آن مي آيند اما يادآور مي شود: البته الان قهوه خانه در انتقال اين مفاهيم چندان موفق نيستند زيرا اغلب کارگراني در قهوه خانه مشغول هستند که چون تاريخچه قهوه خانه را نمي دانند برخورد غيرفرهنگي و گاهي پرخاشگرانه با مشتري دارند. به نظر من کساني که در قهوه خانه کار مي کنند بايد افرادي با برخورد اجتماعي مناسب و مودبانه باشند.

وي ادامه مي دهد: بسياري از جوانها در کافي شاپها راحت هستند اما اين را هم بايد در نظر داشت که همه نمي توانند به کافي شاپ بروند و رفتن به قهوه خانه از نظر اقتصادي برايشان به صرفه تر است.

خزرايي مي گويد: امروز چيز زيادي از افکار فرهنگي بزرگي که در قهوه خانه رد و بدل مي شد به جاي نمانده. اگر قهوه خانه ها با همين شيوه ادامه دهند بود و نبود آنها تاثيري به حال فرهنگ و جامعه ما نخواهد داشت. بايد تلاش کنيم که قهوه خانه قديمي را نگه داشته و آنها را به سمت چيزي که بودند سوق دهيم.

اما حبيب حسيني نظر ديگري دارد. وي دکتر داروساز بازنشسته است و اوقات خود را در قهوه خانه مي گذراند و پاتوقش قهوه خانه جمشيدي است. وي اطمينان مي دهد که فضاي قهوه خانه سالم و امن است و براي اثبات ادعاي خود ما را به داخل قهوه خانه مي برد تا از نزديک شاهد آن باشيم.

حسيني مي گويد: تمام کساني که به اينجا مي آيند افراد تحصيل کرده هستند و مدرک تحصيلي بالاي ديپلم دارند. وي نبود امکانات کافي تفريحي را علت حضور گسترده اقشار مختلف جامعه به قهوه خانه ها مي داند و تاکيد مي کند: وقتي محافل مختلف تفريحي و فرهنگي کافي و مناسب وجود ندارد افراد به قهوه خانه ها پناه مي آوردند که فضاي امن تر و سالمتري نسبت به پارک ها دارند.

وي خاطرنشان مي کند: قهوه خانه اغلب محل تبادل افکار اقتصادي، اجتماعي و سياسي که قابل دريافت در اجتماع نيست مي باشد.

حبيب از سنتهاي قديمي قهوه خانه ها همچون مراسم گلريزان و داد وستد و لوطي منشي ها نقل کرده و مي گويد: مردم از قهوه خانه ها فاصله گرفته اند و جامعه و دولت به دليل فاصله گرفتن از اين مکانها به ديد منفي به آن مي نگرند در حالي که هنوز مراسم گلريزان، داد و ستد و لوطي منشي ها زنده اند.

 

نگاه جامعه به قهوه خانه ها سياه است

حاج آقا عاشقي رئيس صنف قهوه خانه داران استان به گرمي پذيرايمان مي شود و قبل از هر چيز فهرستي از قديميترين قهوه خانه هاي تبريز در اختيارمان مي گذارد.

وي کارکرد قهوه خانه ها در گذشته را کاربردي تر مي داند و مي گويد: قهوه خانه ها در قديم محلي براي داد و ستد و جمع شدن افراد بودند که استراحت کرده و به محل کار بازمي گشتند.

عاشقي ادامه مي دهد: در کافه ها کارهاي خير مانند گلريزان، جمع آوري جهيزيه و کمک به نيازمندان زياد صورت مي گرفت که البته حالا هم اين گونه کارها در بسياري از کافه ها هنوز رواج دارد.

وي خود از کافه داران قديم است دل پري از موضعگيريهاي يکطرفه نسبت به قهوه خانه ها دارد.

از نقاله خواني و پرده خواني و حضور عاشيق ها در قهوه خانه ها که مي پرسيم مي گويد: در برخي از قهوه خانه ها نقاله خواني و شعرخوانيهاي مذهبي صورت مي گيرد اما اماکن اجازه اجراي موسيقي هاي زنده سنتي و عاشيق خواني در قهوه خانه را نمي دهد.

رئيس انجمن صنفي قهوه خانه داران ادامه مي دهد: اداره بهداشت به کافه ها اجازه نمي دهد تا معماري سنتي و فضاي قديمي و ديوارهاي خود را حفظ کنند.

وي از تقاضاي ساليانه بيش از 200 مراجعه کننده براي دريافت مجوز راه اندازي کافه خبر مي دهد و مي گويد: دارايي، شهرداري و بهداشت متوليان بررسي و صدور مجوز هستند که متاسفانه اداره بهداشت با مشکل تراشي از راه اندازي قهوه خانه ها جلوگيري مي کند.

عاشقي با حسابي سر انگشتي از فعاليت بيش از 1000 قهوه خانه مجوز دار در استان خبر مي دهد و مي گويد: البته تعداد قهوه خانه هاي فعال بدون مجوز هم در سطح شهر کم نيست!

حاج آقا عاشقي با لحني مطمئن تاکيد مي کند که قهوه خانه ها مي توانند معرف سنت آذريها باشند و براي حسن ختام حرفهايش اضافه مي کند: قهوه خانه مي توانند فرهنگ ما را به نسلهاي ديگر منتقل کنند.

 

قهوه خانه محل نقد و مناظره بود

تا اسم قهوه خانه را مي بريم بهروز خاماچي، محقق و پژوهشگر تاريخ تبريز با علاقه خاصي مي گويد: قهوه خانه! من در قهوه خانه ها بزرگ شده ام.

از خاطراتش مي گويد و از سنتهاي قديمي قهوه خانه اي و ادامه مي دهد: قديمترها دو نوع درويش وجود داشت. درويش محرمي و درويش خرمن که درويش محرمي اشعار مذهبي مي خواند و درويش خرمن زمان برداشت محصول بر سر زمين مي رفت و شعر مي خواند و پول مي گرفت.

خاماچي نقل مي کند: قهوه خانه هايي که شاعراني چون صمد بهرنگي، آل احمد و غلامحسين ساعدي در آن رفت و آمد داشتند به خاطر داشتن فضاي سنگين و پر انتقاد هر کسي تاب تحمل فضا را نداشت. چرا که تمام افراد زير ذره بين آنان قرار گرفته و بيرحمانه نقد مي شدند.

هر صنفي قهوه خانه خاص خود را داشت و هنوز هم در بسياري از قهوه خانه ها اصناف پاتوق خاص خود را دارند. قهوه خانه ريجاني پاتوق تجار است و گجيل پاتوق مقنيها و… .

وي خاطرنشان مي کند: قهوه خانه ها فضاي نا امني نداشته و برخلاف تصور عموم، معتادان به قهوه خانه راه داده نمي شود. قهوه خانه با توجه به مشتريان خاص خود فضاهاي فرهنگي و اجتماعي متفاوتي دارند و کمکهاي خيريه از جمله ميراثي است که قهوه خانه ها از گذشتگان آن را به ارث برده اند و البته قسمتي از آن به حسينيه ها کشيده شده است.